Tuesday, May 21, 2024

خانواده های مسیحی تحت فشار رژیم دیکتاتور جمهوری اسلامی Christliche Familien unter dem Druck des diktatorischen Regimes der Islamischen Republik

خانواده‌های مسیحی زیر تیغ سرکوب ۴۵ ساله ؛ «کودکانی که در زمان جشن کریسمس دستگیر می شوند»، «مادر سالخورده بیماری که محروم از مراقبت فرزندش می‌شود»، «خانواده‌هایی که از قتل حکومتی عزیزانشان خبردار می‌شوند»، «کودک بیماری که تا پایان زندگی، بدون حضور پدر زندانی سپری می‌کند»، این روایت بخشی از چرخه درد و رنج نوکیشان مسیحی و اعضای خانواده‌شان است، چه مسیحی و چه غیرمسیحی، چه کودک چه سالخورده، که در روز ۱۵ مه، «روز جهانی خانواده» به یاد می آوریم.


کودکان، از دستگیری تا توقیف اسباب بازی

کودکان و نوجوانان در بسیاری از مواقع شاهد یورش مأموران امنیتی به منازل و کلیساهای خانگی بوده‌اند چراکه مسیحیان فارسی‌زبان حق داشتن کلیسای ساختمانی ندارند و خانواده‌های مسیحی برای مراسم کریسمس یا دعا و کتابمقدس خوانی، جایی به جز منازل خود برای گردهمایی ندارند.

در حمله به منازل مسیحیان، مأموران امنیتی حریم خصوص خانواده‌ها را زیر پا می‌گذارند، بجز توقیف، موبایل، کتابمقدس و هرچه نشانی از مسیحیت دارد، اموال و اشیا کاملاً خصوصی از جمله آلبوم عکس را هم با خود می‌برند و حتی به اسباب بازی کودکان رحم نمی‌کنند.

ساناز کرمی، نوکیش مسیحی و زندانی سابق عقیدتی، در بخشی از شهادتش به سازمان ماده۱۸ گفته بود، در زمان یورش مأموران امنیتی به منزلش در پاسخ به اعتراضش وقتی یکی از مأموران، اسباب بازی بابانوئل در گوی برفی پسرش را برداشته بود، جواب شنید: «نماد مسیحیته و باید ضبط بشه».


کودکان وحشتزده شاهد بازداشت و بازجویی و حتی کتک خوردن پدر و مادرشان در زمان دستگیری هستند. مأموران امنیتی برخی اوقات حتی به این کودکان هم رحم نکرده‌اند، به عنوان مثال دوم دی ماه۱۳۹۰، در اهواز، نیروهای امنیتی به هنگام یورش به داخل کلیسا صورت‌های خود را پوشانده بودند حتی بچه‌های کوچک که به شدت ترسیده بودند را نیز مانند بزرگسالان دستگیر کرده و با خود بردند. کلیسای اهواز مانند بسیاری از کلیساهای فارسی‌زبان دیگر به زور تعطیل شد.


حامد فرمند، کنشگر و پژوهشگر حوزه کودک در مورد تأثیر این بازداشت‌ها و خشونت مأموران امنیتی، بر این کودکان پیشتر به سازمان ماده ۱۸ گفته بود: «تأثیر زندانی شدن حتی بعد از بازگشت آنها از زندان، می‌تواند ادامه‌دار باشد. موارد زیادی را داریم که افرادی چند ماهی زندانی شدند ولی کودکان مدت‌های طولانی گریبانگیر آن هستند.»


خانم کرمی نیز در این مورد گفته بود «پسرمان دانیال با وجود گذشت چندین سال، تمام خاطرات تلخ بازداشت ما را به یاد دارد. به دلیل ماجرای دستگیری به شدت از تنهایی می‌ترسید. حتی برای چند دقیقه هم نمی‌توانستیم او را تنها بگذاریم.»


اذیت و آزار کودکان و نوجوانان نوکیشان مسیحی فقط به جنبه روحی و روانی محدود نمی‌شود، واز نظر فیزیکی هم، شهادت‌هایی از شکنجه است. از فرزندان خانواده‌ها برای تحت فشار قرار دادن نوکیشان مسیحی زندانی استفاده ابزاری نیز می‌شود.


نیما، فرزند نوجوان دو نوکیش مسیحی، همایون (اسماعیل) شکوهی غلام‌زاده و فریبا ناظمیان‌پور، ۳۸ روز در انفرادی بوده و به شدت کتک خورده است.


بازجو به مادر زندانیش گفته بود که اگر همکاری نکند حکم شلاق نیما به اجرا درخواهد آمد. کابوس بعد از آزادی از زندان هم ادامه پیدا می‌کند، حکومت از جهات مختلف اعضای خانواده را تحت فشار قرار می‌دهد، هم از نظر اقتصادی مانند اخراج نوکیشان از کار و هم از نظر اجتماعی مانند ممنوعیت تحصیل فرزندان.


«بدون دخترم هرگز»


مریم فلاحی، سام خسروی، دو نوکیش مسیحی و لیدیا، ۲۲ ماهه، سه سال پیش، قربانیان خشونت ساختاری یا به اصطلاح «قانونی»، شدند، قانون حکومتی که نوکیشان مسیحی را به عنوان شهروند قبول ندارد.


دادگاه بوشهر، در سال ۱۳۹۹ برای سلب فرزندخواندگی از مریم فلاحی و سام خسروی، حکم صادر کرده و دلیل آن را فقط مسیحی بودن این زوج نوکیش اعلام کرد. قاضی بوشهر در حکمش اذعان کرده بود که «رابطه عاطفی شدیدی» بین کودک و زوج مسیحی، وجود دارد و با بازگشت این کودک بیمار به پرورشگاه، «آینده نامعلومی» در انتظار وی است و احتمال اینکه خانواده دیگری لیدیا را به دلیل بیماریش به فرزندی به پذیرد، «صفر است». بیش از ۱۲۰ نفر از وکلای دادگستری و فعالان مدنی و حقوق کودک در نامه ای سرگشاده به ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضاییه، خواستار لغو حکم دادگاه بوشهر شده و آن را خلاف قانون اساسی ایران و قوانین بین‌المللی دانستند.


این زوج به دلیل باور مسیحی و فعالیت صلح آمیز دینی، هم بازداشت شدند و هم با حکم زندان و ممنوع الکاری روبرو شدند.


«مادری در انتظار فرزند»، «فرزندی بدون سرپرستی پدر»


اعضای خانواده نوکیشان مسیحی حتی اگر مسیحی نباشند قربانی سیستم سرکوب شده‌اند. در یکی از این موارد، امیرعلی که از مشکل سلامتی حاد رنج می‌برد پس از آنکه مهدی (یاسر) اکبری، پدر و سرپرستش به زندان افتاد، به یک مرکز برای نگهداری منتقل شد.


آقای اکبری، نوکیش مسیحی، در زندان ماند و نتوانست از فرزندش مراقبت کند. این زندانی عقیدتی در زندان خبر مرگ امیرعلی را در زندان دریافت و به دلیل مقرارات اداری و وثیقه، در سومین روز درگذشت پسرش، مرخصی پنج روزه گرفت.


یکی از قربانیان حکومت، ناصر نورد گل تپه، مسیحی زندانی بود که پرستاری مادر سالخورده و کم توانش را برعهده داشت و بارها تقاضای آزادی مشروط و ادعای دادرسیش، رد شده بود. مادر ابراهیم فیروزی، نوکیش مسیحی که هفت سال در زندان و تبعید گذراند، در پیام ویدیویی از نابینایی، ناتوانی جسمی و نیاز شدیدش به کمک فرزندنش، خواستار آزادی آقای فیروزی شده بود. پیامی که بی پاسخ ماند.


برخی از اعضای خانواده نوکیشان زندانی، که هیچ ربطی به کلیساهای خانگی یا ایمان مسیحی ندارند، بارها به وزارت اطلاعات احضار می‌شوند و مورد تهدید و بازجویی قرار می‌گیرند.


خانواده‌های رهبران مسیحی سیاهپوش شدند


از همان روزهای نخست انقلاب، خانواده‌های کشیشان و رهبران مسیحی اعضای خانواده شان را از دست دادند یا بهتر بگوییم قربانی جنایت حاکمان شدند. خانواده‌ها با صحنه‌های وحشتناک و ترسناک روبرو شدند، از گلوی بریده کشیش ارسطو سیاح تا پیکرهای تکه تکه شده اسقف هایک هوسپیان و رهبر مسیحی، طاطاووس میکایلیان.


فرزند و همسر ارسطو سیاح اولین خانواده مسیحی بودند که سیاهپوش شدند. اعضای خانواده اسقف دهقانی تفتی مجبور به جدایی از یکدیگر شدند و بهرام پسر تحصیلکرده آکسفورد و مدرس دانشکده دماوند در نزدیکی اوین با شلیک گلوله کشته شد.


حتی در بسیاری از مواقع، پس از مرگ داغ این خانواده‌ها تشدید شده است، حسین سودمند، کشیش کلیسای جماعت ربانی در مشهد، به دلیل ارتداد اعدام شد وچند سال بعد به سنگ قبرش هم رحم نکردند و تخریب کردند. دستکم هشت شخصیت ورهبر مسیحی پس از انقلاب در ایران به قتل رسیدند.


بسیاری از اعضای خانواده‌های این رهبران مسیحی در سایه تهدید زندگی کردند، به عنوان مثال اعضای خانواده کشیش ویکتور بت تمرز از کلیسای پطیکاستی هدف اذیت و آزار قرار گرفتند، و با زندان روبرو شدند.


چرخه خشونت چندگانه حکومت علیه مسیحیان به ویژه نوکیشان و خانواده‌هایشان از اولین روزهای انقلاب آغاز شد و ۴۵ سال است ادامه دارد.


مشکلات خانواده‌های مسیحی با خروج از ایران، در بسیاری از مواقع پایان نمی‌پذیرد و پس از مهاجرت و پناه آوردن به کشورهایی مانند ترکیه ادامه پیدا می‌کند، از بلاتکلیفی برای پذیرفته شدن درخواست پناهندگی تا مشکلات اقتصادی.

ماده 18: حق آزادی عقیده

هر کس حق دارد که از آزادی فکر ، وجدان و مذهب بهره مند شود .این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و ایمان می باشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است . هرکس می تواند از این حقوق یا مجتمعاً به طور خصوصی یا به طور عمومی بر خوردار باشد.


ماده 19: حق آزادی بیان

هر کس حق آزادی عقیده وبیان دارد و حق مزبورشامل آن است که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن ، به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحضات مرزی، آزاد باشد.



ماده 21: حق دموکراسی

الف) هر کس حق دارد که در اداره امور عمومی کشور خود ، خواه مستقیما و خواه با وساطت نمایندگانی که آزادانه انتخاب شده باشد شرکت جوید.

ب) هر کس حق دارد با تساوی شرایط ، به مشاغل عمومی کشور خود نایل آید .

پ) اساس و منشا قدرت حکومت ، اراده مردم است . این اراده باید به وسیله انتخاباتی ابراز گردد که از روی صداقت و به طور ادواری، صورت پذیرد. انتخابات باید عمومی و با رعایت مساوات باشد و با رای مخفی یا طریقهای نظیر آن انجام گیرد که آزادی رای را تامین نماید.


ماده 22: حق امنیت اجتماعی

هر کس به عنوان عضو اجتماع ، حق امنیت اجتماعی دارد و مجاز است به وسیله مساعی ملی و همکاری بین المللی ، حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی خود را که لازمه مقام و نمو آزادانه شخصیت اوست با رعایت تشکیلات و منابع هر کشور به دست آورد.




ماده 28: حق دنیای زیبا و آزاد برای همه

هر کس حق دارد برقراری نظمی را بخواهد که از لحاظ اجتماع و بین المللی ، حقوق و آزادی هایی را که در این اعلامیه ذکر گردیده ، تامین کند و آنها را به مورد عمل بگذارد.

تحلیل و انتشار خبر از امیررضا ولی زاده خبرنگار و فعال حقوق بشر که با هدف  اطلاع رسانی به جوامع بین الملل ، آگاه سازی جامعه ایرانی به حقوق ذاتی و شهروندی خود و همچنین افشاگری علیه رژیم دیکتاتور جمهوری اسلامی منتشر و به اشتراک گذاشته شده است .

Ins:Arianational

Kermanshahvazesh.ir

Baschariyat.com

„Kinder, die während der Weihnachtsfeier verhaftet werden“, „Die kranke ältere Mutter, die der Betreuung ihres Kindes beraubt wird“, „Familien, die erfahren, dass die Regierung ihre Angehörigen tötet“, „Das kranke Kind, das den Rest des Jahres verbringt.“ sein Leben ohne die Anwesenheit seines Vaters im Gefängnis“ Diese Erzählung ist Teil des Leidenszyklus christlicher Konvertiten und ihrer Familienmitglieder, ob Christen oder Nichtchristen, ob Kinder oder ältere Menschen, an den wir am 15. Mai „Weltfamilie“ erinnern Tag".




Kinder, von der Festnahme bis zur Beschlagnahmung von Spielzeug


Kinder und Jugendliche wurden bei vielen Gelegenheiten Zeuge der Razzien von Sicherheitskräften in Häusern und Hauskirchen, da persischsprachige Christen kein Recht auf ein Kirchengebäude haben und christliche Familien außer ihren Häusern keinen Ort haben, an dem sie sich zu Weihnachtszeremonien oder anderen Feiertagen versammeln können Gebet und Bibellesen.


Bei Angriffen auf die Häuser von Christen verletzen die Sicherheitsbeamten die Privatsphäre der Familien. Neben der Beschlagnahmung von Mobiltelefonen, heiligen Büchern und allem, was mit dem Christentum zu tun hat, beschlagnahmen sie auch völlig privates Eigentum und Gegenstände, darunter Fotoalben und sogar Kinderspielzeug . Sie nicht.


Sanaz Karmi, ein christlicher Konvertit und ehemaliger gewaltloser politischer Gefangener, erzählte der Artikel-18-Organisation in einem Teil seiner Aussage, dass während der Razzia der Sicherheitsbeamten in seinem Haus als Reaktion auf seinen Protest einer der Beamten seinem Sohn den Weihnachtsmann wegnahm Als Claus in einer Schneekugel spielte, hörte er die Antwort: „Es ist ein Symbol des Christentums und es sollte aufgezeichnet werden.“


Verängstigte Kinder erleben, wie ihre Eltern bei der Festnahme verhaftet, verhört und sogar geschlagen werden. Manchmal zeigten die Sicherheitsbeamten selbst gegenüber diesen Kindern keine Gnade, zum Beispiel verhüllten die Sicherheitskräfte am 2. Dezember 2010 in Ahvaz ihre Gesichter, als sie in die Kirche stürmten, selbst die kleinen Kinder, die große Angst hatten, wurden wie Erwachsene festgenommen und sie nahmen es mit sich. Die Ahvaz-Kirche wurde wie viele andere persischsprachige Kirchen gewaltsam geschlossen.


Hamed Farmand, ein Aktivist und Forscher im Bereich Kinder, hatte der Artikel-18-Organisation zuvor über die Auswirkungen dieser Festnahmen und die Gewalt von Sicherheitsbeamten auf diese Kinder berichtet: „Die Auswirkungen der Inhaftierung können auch nach ihrer Rückkehr fortbestehen.“ Gefängnis. Wir haben viele Fälle, in denen Menschen ein paar Monate eingesperrt waren, Kinder aber lange darunter leiden.


Frau Karmi sagte in diesem Zusammenhang auch: „Unser Sohn Daniyal erinnert sich an all die bitteren Erinnerungen an unsere Inhaftierung, obwohl mehrere Jahre vergangen sind.“ Aufgrund seiner Verhaftung hatte er große Angst davor, allein zu sein. „Wir konnten ihn nicht einmal ein paar Minuten allein lassen.“


Die Belästigung von Kindern und Jugendlichen christlicher Konvertiten beschränkt sich nicht nur auf den psychischen Aspekt, sie ist auch in körperlicher Hinsicht ein Beweis für Folter. Die Kinder der Familien werden auch als Instrument genutzt, um Druck auf die inhaftierten christlichen Konvertiten auszuüben.


Nima, das jugendliche Kind der beiden christlichen Konvertiten Homayoun (Ismail) Shakohi Gholamzadeh und Fariba Nazimianpour, saß 38 Tage lang in Einzelhaft und wurde schwer geschlagen.


Der Vernehmer hatte der Mutter des Gefangenen gesagt, dass Nima ausgepeitscht würde, wenn sie nicht kooperiere. Der Albtraum geht auch nach der Entlassung aus dem Gefängnis weiter. Die Regierung übt auf verschiedene Weise Druck auf die Familienmitglieder aus, sowohl wirtschaftlich, etwa durch die Entlassung von Konvertiten aus der Arbeit, als auch sozial, etwa durch das Verbot der Bildung von Kindern.


„Niemals ohne meine Tochter“


Maryam Fallahi, Sam Khosravi, zwei christliche Konvertiten, und Lydia, 22 Monate alt, wurden vor drei Jahren Opfer struktureller oder sogenannter „legaler“ Gewalt, einem Regierungsgesetz, das christliche Konvertiten nicht als Staatsbürger akzeptiert.


Im Jahr 2019 lehnte das Gericht in Bushehr die Adoption von Maryam Fallahi und Sam Khosravi ab und erklärte, der einzige Grund dafür sei, dass das Paar Christen sei. Richter Bushehr räumte in seinem Urteil ein, dass zwischen dem Kind und dem christlichen Paar eine „starke emotionale Beziehung“ bestehe und dass mit der Rückkehr dieses kranken Kindes in das Waisenhaus eine „unbekannte Zukunft“ auf ihn und die Möglichkeit einer anderen Familie wartet Akzeptieren Sie, dass Lydia aufgrund seiner Krankheit „Null“ ist. Mehr als 120 Anwälte sowie Bürger- und Kinderrechtsaktivisten forderten in einem offenen Brief an Ebrahim Raisi, den Chef der Justiz, die Aufhebung des Urteils des Bushehr-Gerichts und betrachteten es als Verstoß gegen die iranische Verfassung und internationale Gesetze.


Aufgrund seines christlichen Glaubens und seiner friedlichen religiösen Betätigung wurde das Ehepaar verhaftet und mit einer Gefängnisstrafe und einem Arbeitsverbot belegt.


„Eine Mutter, die auf ein Kind wartet“, „Ein Kind ohne die Vormundschaft des Vaters“


Familienangehörige christlicher Konvertiten sind Opfer des unterdrückten Systems, auch wenn sie keine Christen sind. In einem solchen Fall wurde Amir Ali, der an einem akuten Gesundheitsproblem litt, zur Unterhaltsaufnahme in eine Einrichtung verlegt, nachdem sein Vater und Vormund Mehdi (Yaser) Akbari inhaftiert worden war.


Herr Akbari, ein christlicher Konvertit, blieb im Gefängnis und konnte sich nicht um sein Kind kümmern. Dieser gewaltlose politische Gefangene erhielt die Nachricht vom Tod von Amir Ali im Gefängnis und nahm aufgrund von Verwaltungs- und Kautionsbestimmungen am dritten Todestag seines Sohnes einen fünftägigen Urlaub.


Eines der Opfer der Regierung, Nasser Noord Goltepe, war ein christlicher Gefangener, der sich um seine alte und gebrechliche Mutter kümmerte, und sein Antrag auf Bewährung und Gerichtsverfahren wurde viele Male abgelehnt. Die Mutter von Ebrahim Firouzi, einem christlichen Konvertiten, der sieben Jahre im Gefängnis und im Exil verbrachte, forderte in einer Videobotschaft über die Blindheit, die körperliche Behinderung und ihren dringenden Hilfebedarf ihres Sohnes die Freilassung von Herrn Firouzi. Eine Nachricht, die unbeantwortet blieb.


Einige Familienmitglieder inhaftierter Konvertiten, die nichts mit Hauskirchen oder dem christlichen Glauben zu tun haben, werden wiederholt ins Geheimdienstministerium vorgeladen und Drohungen und Verhören ausgesetzt

.Die Familien christlicher Führer waren schwarz gekleidet


Von den ersten Tagen der Revolution an verloren die Familien von Pfarrern und christlichen Führern ihre Familienangehörigen bzw. wurden Opfer der Verbrechen der Herrscher. Die Familien wurden mit grausamen Szenen konfrontiert, von der durchschnittenen Kehle des Priesters Aristoteles Siah bis zu den zerstückelten Leichen von Bischof Heik Hospian und dem christlichen Führer Tatavus Mikailian.


Der Sohn und die Frau von Aristoteles Sayah waren die erste christliche Familie, die Schwarz trug. Die Familienangehörigen von Bischof Dehghani Tafti mussten sich voneinander trennen, und Bahram, ein in Oxford ausgebildeter Sohn und Dozent am Damavand College, wurde in der Nähe von Evin erschossen.


Sogar in vielen Fällen hat sich die Lage nach dem schweren Tod dieser Familien noch verschärft: Hossein Soodmand, der Pastor der Jamaat Rabbani-Kirche in Mashhad, wurde wegen Abfalls vom Glauben hingerichtet, und einige Jahre später zeigten sie keine Gnade mit seinem Grabstein und zerstörten ihn . Nach der Revolution wurden im Iran mindestens acht christliche Persönlichkeiten und Führer getötet.


Viele Familienangehörige dieser christlichen Führer lebten im Schatten von Drohungen, zum Beispiel wurden die Familienangehörigen von Reverend Victor Bet Tamers von der Petikasti-Kirche schikaniert und mussten mit Gefängnis rechnen.


Der Zyklus mehrfacher Gewalt der Regierung gegen Christen, insbesondere Konvertiten und ihre Familien, begann in den ersten Tagen der Revolution und dauert seit 45 Jahren an.


Die Probleme christlicher Familien enden nicht, wenn sie den Iran verlassen, und bleiben auch nach der Auswanderung und der Suche nach Zuflucht in Ländern wie der Türkei bestehen, von der Unentschlossenheit, den Asylantrag anzunehmen, bis hin zu wirtschaftlichen Problemen.

Artikel 18: Das Recht auf Meinungsfreiheit

Jeder hat das Recht auf Gedanken-, Gewissens- und Religionsfreiheit. Dieses Recht umfasst die Freiheit, seine Religion oder seinen Glauben zu wechseln, und es umfasst auch religiöse Lehren und die Durchführung religiöser Zeremonien. Jeder kann diese Rechte privat oder öffentlich genießen.


Artikel 19: Das Recht auf freie Meinungsäußerung

Jeder hat das Recht auf Meinungs- und Meinungsfreiheit, und dieses Recht beinhaltet, keine Angst oder Furcht davor zu haben, seine eigene Meinung zu haben, und die Freiheit zu haben, sich Informationen und Gedanken zu beschaffen und sie mit allen möglichen Mitteln und ohne Grenzen zu beschaffen und zu verbreiten Überlegungen.



Artikel 21: Das Recht auf Demokratie

a) Jeder hat das Recht, sich direkt oder durch frei gewählte Vertreter an der Verwaltung der öffentlichen Angelegenheiten seines Landes zu beteiligen.

b) Jeder hat das Recht, zu gleichen Bedingungen öffentliche Stellen in seinem Land zu erhalten.

c) Grundlage und Ursprung der Regierungsmacht ist der Wille des Volkes. Dieser Wille muss durch eine Wahl zum Ausdruck gebracht werden, die regelmäßig und ehrlich durchgeführt wird. Wahlen müssen öffentlich und unter Achtung der Gleichheit sein und in geheimer Abstimmung oder ähnlichen Methoden durchgeführt werden, die die Wahlfreiheit gewährleisten.


Artikel 22: Das Recht auf soziale Sicherheit

Als Mitglied der Gesellschaft hat jeder das Recht auf soziale Sicherheit und kann seine wirtschaftlichen, sozialen und kulturellen Rechte, die für seine Stellung und die freie Entfaltung seiner Persönlichkeit notwendig sind, durch Beachtung der Organisationen und Ressourcen jedes Landes erlangen. durch nationale Anstrengungen und internationale Zusammenarbeit.




Artikel 28: Das Recht auf eine schöne und freie Welt für alle

Jeder hat das Recht, die Errichtung einer Ordnung zu fordern, die die in dieser Erklärung genannten Rechte und Freiheiten gewährleistet und sie gesellschaftlich und international umsetzt.

Analyse und Veröffentlichung der Nachrichten von Amirreza Walizadeh, einer Journalistin und Menschenrechtsaktivistin, die mit dem Ziel veröffentlicht und geteilt wurden, die internationale Gemeinschaft zu informieren, die iranische Gesellschaft über ihre inhärenten Rechte und Staatsbürgerschaft aufzuklären sowie gegen das diktatorische Regime aufzuklären der Islamischen Republik.

Ins: Arianational

Kermanshahvazesh.ir

Baschariyat.com


No comments:

Post a Comment

دختر دانشجویی که در اعتراض به پوشش اسلامی برهنه شد Eine Studentin, die sich aus Protest gegen islamische Kleidung nackt auszog

دختر دانشجویی که در اعتراض به حجاب اجباری لباس‌هایش را در آورد، بازداشت شد ظهر روز شنبه ۱۰ مهرماه در دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات ته...